وقتی که کودک راه رفتن و تکلم را بیاموزد، روش های بیان مشکلات هیجانی وی توسعه مییابد. با این حال ممکن است کودک مشکلات خود را از راه تخریب، عدم تحرک، مخالفت جویی و کج خلقی ابراز کند. در دو تا سه سالگی کودک گاهی رفتارهایی دارد که مورد قبول خانواده نیست. والدین باید پیروی از مقررات اجتماعی را به کودک بیاموزند.
اگر خواسته والدین عاقلانه و متناسب باشد و نیاز کودک به محبت را ارضاء کند، کودک به تدریج تحت کنترل درخواهد آمد. اما اگر الزام والدین شدید و ابراز محبت آنها به صورت صحیحی نباشد، کودک ممکن است که رفتارهای ناهنجار این دوره را تشدید کند و امکان دارد که این ناهنجاری ها در او تثبیت شوند.
کودک خردسالی که از او انتظارات زیادی دارند و یا نسبت به وی محبت کمی ابرازشده به دو شکل واکنش نشان میدهد :
> اولاً ممکن است نهایت کوشش خود را با توانایی محدودی که دارد، برای انجام تقاضاهای والدین به کار برد و به یک کودک در خود فرو رفته مبدل شود.
> ثانیاً امکان دارد کودک سرکشی بار آید. سرکش بودن طفل ممکن است به شکل غیر فعال و یا به صورت پرخاشگری باشد. هرگاه از طفلی که به شکل غیر فعال سرکش باشد بخواهند تا کاری را انجام دهد، با خوشرویی قبول میکند ولی به حدی در انجام آن کار تعلل میورزد که هرگز آن کار انجام نمیشود. در صورتی که بیشتر اطفال سرکش مهاجم آشکارا از دستورات سرپیچی میکنند.
ولی در هر دو حال، والدین نمیتوانند به انتظارات خود در مورد کودکشان جامه ی عمل بپوشانند. کودک سرکش مهاجم در مورد هر چیز که از وی خواسته شود، مخالفت شدید نشان میدهد و به نظر میرسد که مجازات برای چنین کودکی مؤثر نخواهد بود. او در قبال کوشش هایی که برای اصلاحش به کار میرود، مقاومت نشان میدهد و ظاهراً در برابر خشم والدین بی اعتناست.
منفی کاری او به صورت فعالیت های خرابکارانه خود نمایی میکند. به نحوی که اعمال مزبور به مراتب شدیدتر از اعمال کودکانه همسن و سالان وی است. رابطه اش با سایر کودکان دشوار است و اغلب منجر به زد و خورد و کشمکش میشود. چنین کودکی بیش از انداز، خودبین و قدرت طلب است.
کودک غیرفعال سرکش ظاهراً مطیع بوده و در رابطه اش با دیگران اشکالات کمتری به بار میآورد ولی بالاخره به همان نتیجه عدم سازش میرسد؛ بدین معنی که در حرف تسلیم شده اما درعمل آنچه را که از او خواسته اند انجام نمیدهد. پیوسته موجب ناراحتی والدین میشود؛ اما به آن اندازه که طفل سرکش مهاجم مورد تنبیه و مجازات قرار میگیرد، او مجازات نمیشود.
لجاجت و کج خلقی
لجبازی کودک ممکن است واکنشی باشد که کودک در قبال کوچکترین سرخوردگی از خود نشان میدهد. ممکن است مانع کاری که کودک میل دارد انجام دهد شوند، در این حال کودک تحریک وعصبانی میشود و چیزهایی از این قبیل میگوید: "هیچ کس مرا دوست ندارد هیچ وقت کسی چیزی به من نمیدهد. اماهمه از من انتظاراتی دارند که انجامش ازعهده ام خارج است".
کودک عصبانی
ممکن است کودک دراین حال خود را به زمین بکوبد، سرش را به زمین بزند، لگد بزند و توجهی به محیط اطراف نداشته باشد. در عصبانیت های معمولی، این حالت فقط یکی دو دقیقه طول میکشد و با خسته شدن طفل برطرف میشود و بعد از آن به مدت چند دقیقه به آهستگی هق هق میکند و حتی اغلب ممکن است از حرکتی که کرده و عدم کنترلی که نشان داده است، پشیمان شود. ولی در حین عصبانیت نمیتوان با استدلال طفل را آرام کرد ؛ زیرا در این لحظات تماس کودک با محیط تا حدود زیادی قطع شده است. برای فهم لجاجت و بدخلقی کودکان و درمان آن بایستی تمایل کودک و انتظارات والدین را به خوبی شناخت و در جهت هماهنگ کردن آن اقدام کرد. حالت بد خلقی وعصبانیت کودک را میتوان به منزله دریچه اطمینانی دانست برای برطرف کردن هیجانات شدیدی که طفل نمیتواند آنها را کنترل کند.
توجه: مطالب بلاگ فروشگاه اینترنتی "نوپا" برگرفته از منابع داخلی و بین المللی است، جنبه اطلاع رسانی داشته و توصیه تخصصی تلقی نمیشوند و نباید آنها را جایگزین مراجعه به پزشک و متخصصان دانست.